مدارس ودبیرستان های دخترانه وپسرانه تازه تعطیل شده اند جوان و نوجوان دختر و پسر خیابان را پر کرد ه اند چند دختر وچند پسر نوجوان از کنارم رد می شوند پسران بدون خجالت وشرم در خیابان کنار زن و بچه مردم ودختران نوجوان الفاظ رکیک به کار می گیرندبر می گردم ونگاهی از سر تاسف به آن نوجوانان می کنم و طوفانی در دلم به پا می شود ازاین که در مجامع عمومی این گونه جوانان نامحرم در کنار هم می روند وبه هم متلک والفاظ رکیک می گویند دلم به درد می آید .
واین درد وقتی افزون تر می شود که می بینم این ها تازه از کلاس درس از پیش معلم و مربی آمده اند یادم می آید وقتی دانش آموز بودیم مدیر مدرسه وقنی می خواست نصحیتمان کند می گفت در س بخوانید واگر اهل در س ومدرسه نباشید عاقبتتان این است که آن وقت بایک دستمال ابریشم در خیابان ها عاطل می چرخید و مزاحم مردم و ناموس آنان می شوید وامروز با تعجب می بینم که کسانی که به ظاهر اهل مدرسه وکتاب هستند تفاوتی با دستمال ابریشم به دستانی که آن مدیر مان می گفت ندارند، از وضع و ظاهر دختران چیزی نمی گویم که می دانم همه باخبرید .
براستی وضعیت جامعه وجوانان و فرهنگ وآموزش و پرورش ما چرا چنین شده است ؟چرا با آنکه زمانی اسم مدرسه ودانشگاه نشان اعتبار وادب وعلم بود امروز چنین نیست ؟در گذشته خانواده ها از این که فرزندشان دنبال درس و مدرسه ودانشگاه هستند خرسند وآرام بودند چرا امروز چنین نیست ؟چرا دانشگاه ودبیرستان و مدرسه هر یک به نوعی تبدیل به مکان ترویج بی اخلاقی وبی بند باری شده است ؟
نگارنده خود چند سال در دانشگاه تدریس داشته واز نزدیک با محیط آن اشناست متاسفانه امروز کالای علم جویی و معرفت وادب آموزی در دانشگاه بی مشتری است دانشجو بیشتر به دنبال نمره ومدرک ودرکنارش برخی مسائل دیگر است .
شاید مهم ترین علت به وجود آمدن وضعیت فعلی در اولویت نبودن فرهنگ وتربیت در برنامه ها بوده است واولویت هم با کارهای ظاهری وسطحی امکان ندارد بلکه باید در بطن وعمق ارزشهای جامعه نفوذ کند امروز اگر به جای مدرک کار درست ودقیق معیار گزینش ومقبولیت در اجتماع بود وضعیت ما تفاوت پیدا می کرد.
اگر بودجه هایی که سهم جوان است، به جای خرج توپ وتور وساق چند بازیکن صرف تربیت عملی آنان می شد این وضعیت را نداشتیم ،اگر تربیتی که در اسلام مقدم بر تعلیم است جایگاه خود را داشت و با عمل ومسئولیت بخشی ،جوانان تربیت می شدند وضعیت بهتری داشتیم ،
اگر خدا را واقعا در تعیلم وتربیت در نظر داشتیم دچار چنین وضعی نبودیم، اگر لذت ایمان را خود مان می چشیدیم وبه جوانان منتقل می کردیم دیگر اباحه گری این همه خریدار نداشت. ما مردم وجوانان خوبی داریم این موضوع بارها به اثبات رسیده در انقلاب وجنگ و مواقع حساس دیگر
نقطه ضعف ما در نداشتن برنامه و عزم قوی در عمل کردن به تعالیم وارزش های اصیل واسلامی است ،بارها این واقعه را برای دانشجویان سر کلاس گفته ام که مرحوم بلاغی از علمای متعهد وخوش فکر و فعال معاصر لبنان به گونه ای شاگردان خود را تربیت کرد ه بود که وقتی برای شرکت در مسابقه ای علمی سر جلسه امتحان صدای اذان را می شنوند از جمع شرکت کننده جدا می شوند وامتحان حساس ومسابقه علمی را به خاطر نماز اول وقت رها می کنند.
وهمین ها هستند که امروز با ایمان پولادین وعلم موید به امداد الهی حزب حقیقتا الهی حزب الله را در لبنان اداره می کنند ودر برابر جبهه صهیونیزم واستکبار جهانی با عزت واقتدار ایستاد ه اند و نه تنها کشور خود بلکه منطقه را دربرابر تجاوز وطغیان اسراییل غاصب حفظ کرد ه اند .
در این باره انشالله باز سخن می گوییم